midnight

هشدار: ازتون خواهش میکنم اگر مشکل قلبی دارید یا جرئت کافی ندارید حتما این وبلاگ رو ترک کنید و از دیدن حتی تصویر مطالب خودداری کنید! 💀💀💀💀💀💀

فکر کن رفتی حموم و چشماتو بستی و داری از آرامشت لذت میبری، که یهو چشماتو باز میکنی و با این صحنه رو به رو میشی😑🙌🏿

 

بعد از پخش انیمیشن پرنسس و قورباغه بیش از 50 کودک به دلیل بوسیدن قورباغه ها مسموم و در بیمارستان ها بستری شدن🐸

 

در شهر سینت لوئیس، زنی قرارداد اجاره‌ای برای یک خانه امضا کرد. مدت کوتاهی پس از ساکن شدن در خانه، وی در حال تماشای یک مستند در مورد یک قاتل زنجیره‌ای در تلویزیون بود.
زمانی که وی این مستند را تماشا می‌کرد، متوجه شد خانه‌ای که اجاره کرده، در واقع همان خانه‌ای است که توسط قاتل زنجیره‌ای مذکور در مستند استفاده شده است. حتی میز ناهارخوری همانی بود که قاتل زنجیره‌ای، موری تراویس، برای شکنجه قربانیان خود استفاده کرده است. تراویس برخی از جنایات خود را فیلم‌برداری کرده بود.
وی پس از اتفاق، با کمک مسئولان شهر موفق شد قرارداد اجاره خانه را فسخ کند. ظاهراً صاحب‌خانه کسی نبود جز مادر قاتل زنجیره‌ای!

 

دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می‌گفت: جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!

🔹اینطوری تعریف میکنه:
من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی. 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد. وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت.
اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!!
راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم.
دیگه بارون حسابی تند شده بود.
با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد.
من هم بی معطلی پریدم توش.
اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.
وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!
خیلی ترسیدم!
داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد.
هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلومونه!
تمام تنم یخ کرده بود.
نمیتونستم حتی جیغ بکشم، ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره.
تو لحظه‌های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.
تو لحظه‌های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده
نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.
ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند.
از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.
در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.
اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.
دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین
بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم، وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند
یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو، یکیشون داد زد:

ممد نیگا! این همون دیوونس که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار شده بود😐

 

  • night wolf

نظرات  (۲۱)

سلام

خیلی باحال بود

حال کردم

خوشحالم... تهش یه کلیپی عکس متحرکی چیزی میطلبید ولی چیزخوب پیدا نکردم
واقعا دل تو دلم نیست خیلی وحشتناک بود خداوکیلی یا ترس منو میکشه یا خودم خدم رو
لوس 

hahahahahahahahahah

.
  • آواز عسکری
  • چه باحال بود کیف کردم دمت گرم
    خواهش میکنم مچکرم 
  • فاطمه حسینی
  • 😂😂😂

     .
  • فاطمه حسینی
  • 😂😂😂

    .

    لایک داری :)))

    مچچلم

    سلام من اینجا هم اومدم خخخخخخخخخخخخخخخ

    به اینجا هم خوش اومدی

    وای این اخری خیلی باحال بود

    آری

    افشین من این آخری رو فقط خودنم این که جوک بود خخخخخ 

    هواست باشه با فائزه چی چت میکنیااااا 

    دارم نگا میکنم ( هواسم بهتون هست)

    چرا مگه چه کارشی؟
    مراقبم

    جررررررررررررررررررررررررررررررررررررر فقط اخرش عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر😂😂😂

    .

    وای آخرش خیلی جالب بود

    D:

    دمت گرم

    خواهش میکنم نوش جونت

    جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون باوا اخری خوب بود

    .

    اخری فقط عالی بود نایس داری دمت گرم

    .مم.

    خخخخخخخخخخخخخخ 

    ویییییییییییییییییی

    قلبببمممممم

    هنوز نخوندم  مطلبشو فقط عکسرو دیدم جرئت ندارم برم بالا^____^

    قلبم داره بوم بوم میزنههه

     چقدر زشتن پاهاشش 

     

     

    . آره

    😂😂خیلی خوب بود😂 راستی چرا جدیدا فعالیت نمیکنی اصلا :(

    میکنم ولی کمتر .

    تشکر کن تبلیغ تو کردم😂🤣

    دستت درد نکنه .

    اخرش خیلی باحال بود :)

    .
  • اسما لگزیان
  • قبلل خونده بودم ولی بازم خیلی باحال بود

    .

    آخری عالی بود ولی دومی مسخره بود 

    ولی هرچی باشه باریکلا

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی