midnight

هشدار: ازتون خواهش میکنم اگر مشکل قلبی دارید یا جرئت کافی ندارید حتما این وبلاگ رو ترک کنید و از دیدن حتی تصویر مطالب خودداری کنید! 💀💀💀💀💀💀

این داستانم مال سه یا چار سال پیشه.یادمه اونموقع ما عید نوروز بود ومیخاستیم بریم خونه عموم و هروقت ک به اونجا میرفتیم چند روزی میموندیم خونه عموم خیلی بزرگ بودفک میکنم شب دوم بود ک اونجا بودیم و منو یع پسر عموهام و سه تا عموهامو بابام نشسته بودیم پا تلوزیون و داشتیم فیلم میدیدم زنهای خانواده هم تو اتاق خاب بودند و خابیده بودند و یکی از دختر عمو هام در اتاق خودش ک طبقه بالای خانه بود ما محو فیلم بودیم ک یهو دیدیم دختر عموم ک ۲۴ سالش بود دآره با جیغ میاد پایین وقتی جیغ رو زد و داشت میومد پایین همه به خود اومدیم و تا اومد ازش پرسیدیم ک جیشده و گفت گ داشتم میخابیدم ک صدای خنده شنیدم از زیر تخت و بی هوا نگاه کردم زیر تخت و دوتا چشم سرخ کشیده دیدم و اومدم یکی از عموهام ک فهمید دختر عموم خابالو بوده و خیالاتی شده گفت این حرفاچیه برو بگیر بخاب گفت ن نمیرم دیگ عمومم گفت باش و گفت خودم میرم بعد نیم ساعت ک دیگ همه مردا داشتن میخابیدن چون جا نبود منو عموم رفتیم بخابیم تو اتاق بالایی و من تو راه پله ها به عموم گفتم عمو یه وقت واقعت نباشه گفت بچه ای عمو اخه چی باش مثلا جن منم ک گفتم عموم ک هست از چیزی نباید ترسید رفتیم خابیدیم عموم رو تخت و منم بغل تخت من ک حدود چهل دیقه خاب بودم از صدای داد عموم پریدم بالا دیدم عموم پاشو گزاشت رو زانومو فرار منم ک زانوم درد گرفته بود اروم اروم اومدم به طرف پایین همینطور ک داشتم میومدم پشتمو یه نگاه کردم

احساس کردم چیزی دیدم ولی چیزی نبود رفتیم تو حال و همه بلند شدن و بابام میگفت این چه مسخره بازیه در اوردین و عموم میگفت باور کنین یه چیزی یع دفعه پرید روم تا چشامو وا کردم دیدم یه چیزی زل زده بهم و سریع اومدم پایین و همینطور ک عموم داشت داستانو تعریف میکرد یه لحظه تو حیاطو نگاه کردم و یه سایه مو بلندی رو دیدم ولی خوب زل زدم دیدم دیگ چیزی نیس دوباره خابیدیم و کسی بالا نرفت منو پسر عموم هم پیش هم جلو درگاه اشپزخونه خابیده بودیم و داشتم براش میگفتم ک چیشد ک زانوم درد گرفت ک یهو دوتایی باهم سیخ شدیمو به پته پته افتادیم و باهم یه کله دیدیم ک موهاش تا پایین اومده بود و از ترس رفتیم زیر پتو و داشتیم همو نگا میکردیم تا خابمون برد و صبح شد...

 
  • night wolf

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی